ارشا هدیه خدا

عروسکهات رو معرفی می کنم اولی آرتاست حدودا هفت ماهه بودی که تو لاهیجان توی مغازه دستت رو دراز کردی برش داشتی دومی سانو نازنین برات خریده بود .اخری برفی که سالیان پیش دوستم برای من کادو تولد گرفته بود ...

...

خیلی وقته که به وبلاگ سرنزدم علتش خیلی چیزهاست استرس شروع کار و شاید مهم ترین چیز مهد کودک تو .از قبل از شروع سال جدید تو اسفند بعد از کلی تحقیق دو تا مهد رو که به محل کارم نزدیک تر بود انتخاب کردم دنیای رنگین و ماهین ظفر .وقتی مهد ماهین رو می خواستیم ببینیم پرسنل اونجا سریع برات اهنگ گذاشتن و تو هم که عاشق نی نای زود جذب شدی روز اول هم از محوطه بازیشون به زور بیرون اوردیمت و منم خوشحال که تو مهد رو دوست داری و بهت خوش می گذره .علت این که ماهین رو انتخاب کرده بودم هم از مربی نو پا خاله ایدا خیلی خوشن اومده بود معلوم بود دوستت داره هم این که برنامه خواب اجباری نداشتن هم گروه سنی تون تقریبا تو یک رنج بود بالای دو سال و نیم تو یک کلاس دیگه بودن...

چند ساعت می شه که تحویل سال نو رو جشن گرفتیم امسال سه ساله که تو در کنار مایی یه سال در درونم بودی و دو ساله که خنده های قشنگت مهمون سفره هفت سین ماست نی نی قشنگ من که فقط گریه می کرد الان دیگه کم کم داره مستقل میشه هر چی می خواد با کلمات یا با ایما واشاره بهمون می گه .وقتی که می ای بغلم ونازم می کنی با اون لبهای قشنگت بوسه رو مهمون ما می کنی با خودم می گم تو خود عشقی .عشق من شاهزاده کوچولو قلبم بهترین ها رو برات از قادر متعال خواستارم بهترین های دو عالم برای تو.